12 ماهگی

یه سبد گلای رنگارنگ تقدیم تو باد

                                 

11 ماه با توبودن بس است مرا که هر دم شاکرخداوند مهربون باشم که نام مادری را زیبنده وجودم  نهاد و بوی گل زیبایی چون تو در باغ زندگیم قرار داد که همیشه باغ زندگیمان عطر آگین شود وما مست از عطر بودنت زندگیمان رنگ وبوی تازه ای به خود گرفته .

۱۱ ماه از بودنت گذشته و پروردگار را با وجود گلی تازه و خوشبو شاکرم

روزها پشت سر هم می گذرد و پسرک شیرین من بزرگتر می شه و من شادمان و گاهی خسته اما پرتوان از لبخندی که همراه با اون عشق را تو فضای خونه با خودش میاره...

وابستکی که این روزها در پسرم احساس می کنم تامل برانگیز است

ولی با وجود فراغتهایی که در گذشته داشته ام از وضع کنون ام  اصلا شاکی نیستم چون در حال حاضر در حال ساختن آینده پسرم هستم و این افکار تمام خستگی را از من می گیرد و مرا خرسند و سربلند میکنه.

پروردگارا مثل همیشه حافظ پسرم باش و مرا در تربیتش یاری کن .

-------------------------------------------------------------------------------------

چیزای جدیدی یاد گرفتی گوشی تلفن و یا موبایل بر می داری و می گی ال..

برای گرفتن چیزی می گی بده و حرف د رو می کشی (بدده)

یه وقتایی که از خونه خسته می شی و میخای بری بیرون می گی بلیم یا بیم

خودت سرتو تکون میدی می گی نه نه 

دوست داری غذا رو با دستای کوچولوی خودت بخوری و من یه بشقاب برات می گذارم تا با اشتیاق بخوریش

یه وقتایی که زیاد طالب چیزی باشی برا گرفتنش جیغ می زنی که اونم به نظرم مقتضای سنته خوب می شه

از بلندی وقتی می خوای بیای پایین خیلی بامزست سریع پشت می کنی و پاهاتو آویزون بعد خودتو می کشی پایین که من خیلی  از پایین اومدنت خیلی ذوق می کنم .

برا چند لحظه ای بدون کمک می ایستی

وقتی میگن نی نای نای یا موسیقی پخش می شه در حال هر کاری باشی سریع شروع می کنی رقصیدن یعنی خودتو تکون دادن و اگه به خوندن ادامه ندی یه وقتایی گریه می کنی برا خوندنش.

--------------------------------------------


شاهکارهای پسری از توی دستشویی رفتن گرفته تا روی میز lcd نشستن






نظرات 3 + ارسال نظر
بابای سپهر جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:14 ق.ظ http://www.iran60.blogsky.com

منم از بودن سپهر که زندگی ما را شادتر و زیباتر از گذشته کرده من هر وقت خسته ام توی خونه و یا بیرون فکر کارای سپهر می کنم و یا وقتی با ذوق میاد کارایی رو کرده برام تعریف کنه تمام خستگیم از بین میره من از تو تشکر می کنم بخاطر همه تلاشهایی که برای تربیت گل پسری انجام میدی دستت رو می بوسم

ممنون آق بابای مهربون

زن دایی راحیل یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ب.ظ http://khodnevisha.blogsky.com

اشوووووووووووووووووووووو
چکک به هم تحویل اگرن ای زن و شو

بله دگه ...
فخرمی فروشیم

بهشب چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:10 ق.ظ http://behshab.blogsky.com/

این روزها که کمی سپهر جان کسالت داره منم کسل شدم.امیدوارم زود حالش خوب بشه.هووووووووووووووورا

ممنون از لطفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد