سلام
حدود یه هفته ای که از مسافرت برگشتیم حسابی خوش گذشت و جای همتون خالی بود و پسری هم چون همبازی داشت حسابی بازی کرد و خوش بود و من هم از این بابت خوشحال بودم و این اولین مسافرتم با سپهر بود که پسری کمتر اذیت می کرد و منو می خواست البته علت داشت یکیش بخاطر اینکه شیر نمی خورد و دومیش چند تا همبازی داشت خلاصه جاتون خالی از کاشان و جاده جالوس و تبریز و جاده اسالم تا خلخال و روستای تاریخی کندوان دیدن کردیم و هوای خوب اونجا سرذوقمون آورد فقط لحضه برگشت که با سه گوسفند تصادف کردیم و کلی خرج روی دست آق بابا امیر گذاشت یه مقدار ناراحت شدیم که اونم خدارا شکر فقط مالی بود و گل پسرم تو ماشین خاله ای بود و خدارو شکر هممون سالمیم.
خدایا بابت همه چیز شکر
اینم چند تا عکس که قولش و داده بودم البته همه عکسا آپلود نشد و رو پست بعدی می گذارم
اینجا من کچل بودم بامزه شدم نه؟
پارک کرمان
دمکش و ورداشته گذاشته سرش و نی ناش ناش می کنه
آلوچه خوردن پسری و خرسند از اینکه بدون کمک کسی میتونه خودش میوه رو بکنه و بخوره
اینم بنیامین پسر دایی مامان لیلا
تو کچلتم خوشمزه است عزیز کوچولو دوست داشتنی من.
ممنون دایی بهروز ببخشی دیر جوابتو دادم