سلااااااااااااااااااامم و با یه بغل عشق پذیرا باشید

من دیگه بزرگ شدم الان سه سال و هشت ماهمه و خیلی چیزا رو تجربه کردم ،تازه اینو هم بگم شیطنتام هم زیاد شده و گاهی وقتا اشک مامان لیلا رو درمیارم و باعث عصبانیت باباییم میشم . ولی میدونم دوتاشون از ته دل منو دوست دارن

 کلاس موسیقی میرم و الان یه ترم از کلاسم میگذره فعلا بلزو داریم تمرین میکنیم ، ولی من به مامانم گفتم من دوست دارم مثل دایی محسن گیتار بزنم  و منتظر حرف مامانم هستم که میگه بعد از دوره یکساله هر سازی دوست داری میتونی انتخاب کنی.

خلاصه یه وقتایی دنبال بابام استخر میرم و با کمکیایی که دور بازوم میبندم ، احساس میکنم خودم میتونم ،خودمو روی آب نگه دارم و هی دست و پا می زنم و میرم جلو و نمی دونی بابام چقد ذوق میکنه ،تازه با اون توی چهار متری هم رفتم

لاکی خاله هما رو خیلی دوست دارم ، و برعکسش اونم با من عشق میکنه و منو میلیسه و زود زود دلم براش تنگ میشه

این چند مدت که نبودم مامانم وقت خالیش خیلی کم بود و وقت نمی کرد بیات تو سایت

آخه خانه داری و سرکار بودنش یه طرف و شیطنتا و به هم ریختنای منم یک طرف قضیه

ولی مهم الانه که اومدیم ، راستی من یه مقدار یک دنده و لجباز شدم و مامانیم اونو میگذاره به پای اقتضای سنیم و انتظاز اینو داره بعد از چند ماه دیگه این مورد حل میشه.

خوردنیای مورد علاقم بستنی وای نگو دهنم آب افتاد ،خیلی دوست دارم،پیتزا ،شکلات توت فرنگی و کاکائویی،تازگیا به پیتزا هم علاقه مند شدم ،از غذاها هم ماکارانی رو خیلی دوست دارم ،ماهی زیاد باب میلم نیست ولی به ماهی سرخ شده که بهش میگم ماهی ته دیگی علاقه نشون میدم.

مامان و بابام رو خیلی می بوسم و دوستشون دارم ،گاهی وقتا تو بوسیدنشون زیاده روی هم میکنم .

موسیقی رو زیاد دوست دارم و تو ماشین بیشتر شعرها به سبک جنوبی رو دوست دارم و گاهی وقتا با مامان لیلام سر شعر عوض کردنام کل کل میکنم ، مخصوصا شعر ماندگار 2 که تازه اومده رو خیلی دوست دارم و همش دوست دارم اونو گوش کنم و گاهی وقتا دنبالش میخونم و همراهیش میکنم ، تازه وقتی میرم کافه وندیداد درخواست شعر شو تارن (ابرام منصفی) رو از آقای جهانگیری دارم و اونم واسم میخونه و کلی باهاش می رقصم.

حالا عکسامو رو پست بعدی حتما براتون میذارم تا ببینید من چقدر بزرگ و آقا شدم


خدایا صبر و تحملم را در پیچ و تابهای زندگی زیاد کن تا شکیباییم زیاد بشه و بتوانم فرزندی مهربان و صالح رو ازدل خانه  به اجتماعات بزرگ بسپارم.


مهربانترینم مرا با جوهر خود دانشی عطا کن تا بهترین گزینه را برای تربیت فرزندم به کار بندم

بارالها گاهی در دو راهی ها ، بهترین مسیر را پیش رویم بگذار تا همیشه بهترین تو باشم

خدای من ،هیچ وقت ما را رها مکن.

 

 


مبارررررررررررررررررررررررررررررک


تولدت مبارک


روزتولدتوستاره ها دمیدند

پرستوهای عاشق به خونشون رسیدند

روزتولدتوبخت من از راه رسید

نیمه جونی،جون گرفت تشنه به دریارسید

تکرارحرفهای منی مثل سرودزندگی

عشقت شده برای من بودونبودزندگی

میلادت مبارک

-------------------------------------------------------------------------

چقدر زمان زود میگذره و صفحات زندگیمونو زود ورق می زنه ، طفلی که بعد از نه ماه انتظار روز به روز درونم رشد کرد و با اومدنش برق شادی رو تو چشمهای جفتمون گذاشت و خانواده سه نفریمون و شکل داد و روز به روز واکنشاش از لبخند زدن تا بوسیدن پیش رفت امروز سه سالش تموم شده و قد کشیده وآقا پسری واسه خودش شده .


دردونم  صورت پاک و معصومت و میبوسم و با تمام وجود تولدت رو تبریگ میگم . تولدت مبارک

-------------------------------------------------------------------------------


سپهرم تقریبا دیگه جمله بندیش خوب شده فقط بعضی کلماتو خوب نمیتونه تلفظ کنه ،به ف میگه س ، کیف (کیس)

دنیای کودکیش پا شو فراتر گذاشته و غیر از مامان و بابا همدمی دیگه غیر از دوست رو می طلبه ، از بازی کردن با بچه ها لذت میبره 

دردونم علاقه زیادی به ساز و موسیقی داره و از نواختن ساز، میتونی لذت رو تو چشماش ببینی. دایی محسن که واسش گیتار میزنه تو پست خودش نمی گنجه ، حالا با آق بابا تصمیم گرفتیم یه کلاس موسیقی که مناسب سنش هست ،ثبت نامش کنیم که با دنیای موسیقی که یکی از علایقش هست نزدیکتر بشه .

غنچه من یه کمی بد خلق و لجباز شده و اونم برمیگرده به مقتضای سنیش و از نگرانیم کاسته میشه ، ولی کلا دوره سختیه که اونم میگذره .

غذا خوردنش هم بد نیست ولی خودش غذاشو با قاشق می خوره و از اینکه کاراشو خودش انجام میده و مسقل بار میاد خوشحال هستم و خدا رو شکر میکنم .

خدایا از اینکه حافظ پسرم تو همه کاراش هستی شکرگذارم .




بچه ها را دریابیم



دنیای زیبایشان را

آن معصومیت ها

خنده های از ته دلشان را

در نگاه زلالشان خدا موج می زند

بچه ها را دریابیم

از همان بدو تولد ، آنها را با گل ها و پروانه ها آشنا کنیم

درست حرف بزنیم ، فحش ندهیم

درست رفتار کنیم ، دروغ نگوییم

بچه ها ، شخصیتی ترکیبی از پدر و مادر

عصبی نباشیم ، تا بچه هایمان عصبی نشوند

به هم توهین نکنیم تا از بچه هایمان توهین نشویم

با بچه هایمان رفیق باشیم ، به آنها احترام بگذاریم

بگذاریم اشتباه کنند و بگوییم بزرگترها هم اشتباه می کنند

به آنها قدرت تصمیم گیری بدهیم

مسئولیم در برابر فرزندانمان

به خدا مسئولیم

از ریشه، درست رفتار کنیم تا جامعه ای سالم داشته باشیم

بچه ها را دریابیم

غرق دنیای مهربانشان شویم

بچه ها ، بچه ها ، آینده ، جامعه ...


نقاش کوچولوی مامان


ماشین سپهر و بچه هاش(بابای با مسئولیت)



نقاش کوچولوی مامان


عکس یه ماشین با لاستیکای ماشینش